ماه هشتم بارداری
سلام قند عسلم به امید خدا فقط دو ماه دیگ مونده که روی گلتو ببینم و بغلت کنم، وقتی فک میکنم که تو وجود منی دلم میخاد هیچوقت ازم جدا نشی و قلبامون باهم بزنه ولی از طرفی دلم میخاد بغلت کنم نازت کنم و بو کنمت، ازین که الان توی دلمی دارم افتخار میکنم، به بودنت افتخار میکنم پسرم این ماه اتفاقای خوبی افتاد اول اینکه بابایی یه شب یه اسم به ذهنش اومد و گف فردا صب بهت میگم اگه توام دوسداشتی بذاریم،صب که شد با باباجونت رفتیم سونو و راش دادن بیاد داخل.کلی ذوق کرد وقتی تورو تو مانیتور میدید.وزنت ماشالا 1670 گرم بود. خلاصه تو راه برگشت گف ک از ارشیا خوشش اومده و نظر منو خواست منم گفتم قشنگه اگه دوسداری بذار، این شد که الان داریم ارشیا صدات میکنیم و ...
نویسنده :
مامان آرتین
15:58