ماه هفتم بارداری
سلام پسر خوبم
گل مامان الان که دارم مینویسم تو 29 هفته و 3 روزه که تو دل منی و داری ورجه وورجه میکنی سر صب، ایشالا باقی راهو هم خوب باشی و سالمو سرحال بیای بغل من و بابایی
این ماه هنوز نرفتیم دکتر نفسم، قراره هفته دیگه بریم،بعد دکتر هم منو تو خونه مامانی میمونیم و بابایی باید تنها برگرده و یه مدت تنها باشه
این چند هفته تکونات خیلی زیاد شده ماشالا، بضی وقتام دردم میاد، من و بابایی که موندیم تو نیم وجبی این همه زور از کجا میاری؟؟؟؟ ولی خیلی شیرینه قند تو دلمون آب میشه
این ماه عید قربان بود و بابایی یه گوسفند قربونی کرد و واسه توام خیرات دادیم که پسرم از بدیها در امان باشه، منم همش به بابایی میگفتم سال دیگه ایشالا این موقع توام هستی؛
راستی این ماه تو نی نی سایت تایپیک زدم واسه اسمت، ولی هنوزم نتونستم قطعی انتخاب کنم، دوسدارم بهترین اسمو روت بذارم
دیروز چنتا اسباب بازی ماشینی گوگولی برات تو یه وبلاگ فروش اینترنتی دیدم و خاله جون الهه پولشو ریخت و قراره امروز پست کنن خونه مامانی،فقط خدا کنه تو راه نشکنه
خیلی دوست دارم عزیزم
بوس گنده