دلبرکمدلبرکم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

گل پسر نادیا

ماه نهم بارداری

1392/10/3 16:20
نویسنده : مامان آرتین
490 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه من

این آخرین ماهیه که تو دل منی، به امید خدا.و آخرین روزایی که من تو دلم احساست میکنم میدونم بعدا دلم واسه این روزا تنگ میشه یعنی از همین الان که بهش فک میکنم تنگ شده.توام جات حسابی تنگ شده دیگه شکمم به آخرین حد کش اومدن رسیده چند روز تمام پوست شکمم درد میکرد و میسوخت.الانم که دارم اینارو برات مینویسم سرمای خیلی بدی خوردم و چند روزه هرچی دارو میخورم اثر نمیکنه.وقتی باباجونت اومد اگه بازم حالم بد بود میرم آمپول میزنم تا موقع اومدن تو خوب باشم.راستی من خونه مامانیم و تمام زحمتای منو تورو اون میکشه با حال بد خودش.از این نه ماه بارداری ماه دو و سه رو اینجا بودم چون حالم خیلی بد بود،از ماههای دیگم هر ماه دو هفته ای خونه مامانی بودم و این ماه آخرم که همش اینجا بودم.مامان خوبم ازت ممنونم.

خبرای این ماه:

ما این با باباجونت رفتیم آتلیه عکس بارداری انداختیم، که یادگاری باشه از وقتی تو توی دل من بودی

دکتر واسه 9 دی بهم وقت داده که صب ساعت 6 اونجا باشم واسه بدنیا آوردن تو

قرار شده اسمتو بذاریم آرتین، بمعنای زیرک و عاقل و هفتمین پادشاه مادها.امییدوارم وقتی بزرگ شدی از اسمی که برات گذاشتیم راضی باشی پسرم

راستی عکسای سیسمونیتو واسه دوستام تو نینی سایت گذاشتم اینم لینکش:

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=569478&PageNumber=679

لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ !
های ! نپریشی صفای زلفکم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل !
ای نخورده مست !
لحظه دیدار نزدیک است

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)