دلبرکمدلبرکم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

گل پسر نادیا

ماه شش و هفت آرتین جووووونی

1393/5/27 11:51
نویسنده : مامان آرتین
260 بازدید
اشتراک گذاری

اینجا تولد مامان جونم بود

من رستورانو رو سرم گذاشته بودم ولی حالا ک اومدم خونه ساکت و آرومم

راستی تولدت مبارک مامان جووووون

اینجا ۷ ماه و ۲۶ روزم بود و اولین باری ک ماست خوردم امروز بود مثه اینکه آب هویجم مامان جونم بهم داده

 

نفس مامان این روزا این حرفارو بلده بگه:مه، به،عم،دد،ب ب

 

تخت خودت گهواره ایه ها ولی عاشق اینی ک بذارنت تو پتو و تابت بدن

بعدشم ک تاب دادن تموم میشه گریه میکنی ک بازم تاااااااااب........قربون پسر پر روم بشم

 

اینم عکس آرتین با دخترخاله خوشگلش پارمیس

ببین چه محکم بغلت کرده ک یوقت نیفتی

 

قربون این ژستات برم خاله جووووون

 

 

واییییی نفس مامان چند روز مریض شده بودی 

۱۴ مرداد بود ک ۳ روز تب کردی تب شدید شیرم خیلی کم میخوردی همش قطره استامینوفن میدادم ولی اثر نداشت بعد ۳ روز تموم بدنت ریخت بیرون ی دونه های قرمز زده بود 

من فک کردم سرخکی چیزیه ولی دکتر گفت اسم بیماریت روزلا یا تب سه روزس ک بعدش ۳ روز بدن دونه میزنه بعدشم خوب میشه

خدارو شکر ک چیز مهمی نبود و خوب شدی

این عکسم مال همون روزاس ک تب داشتی منم پاشویت کردم تو سینک 

عاشق این بطری های دلستری

 فدات بشم مامان جون ک مریض شده بودی

اینقد وقتی مریض بودی بهونه میگرفتی ک من و ملیحه همش تو خونه با کالسکه راه میبردیمت تا آروم بشی و بخابی 

 

اینم کیک تولد خاله جون ملیحه و آرتین مامان

منو تو بابایی با باباجون حسین و مامانی و خاله جونات رفته بودیم شاندیز پیک نیک 

 

مامانم یادش رفته بود برام شیر خشک بیاره غذا هم نداشتم  ناراحت ولی یجوری سیرم کردن عینک بهم پاچین دادن

 

ا

 عزیززززز دلم ببین چقد دندوناش بزگ شده

اینم از مدل لواشک خوردنت

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان امیرحسین
4 مهر 93 18:10
سلام ممنون که به ما سر میزنید من برای این پستتون یه نطر گذاشته بودم خیلی وقت پیش تایید نشده یا ثبت نشده ................................................................................. سلام دوست عزیزم بابت لطفت ممنون،مگه میشه تایید نکنم نظرای قشنگتو............ولی خب خصوصی گذاشته بودی گلم